غزل عاشورایی حسین منزوی سلام بر زرنه غزلی عاشورایی از حسین منزوی ای خون اصیلت به شتکها ز غدیران افشانده شرفها به بلندای دلیران جاری شده از کرب و بلا آمده و آنگاه آمیخته با خون سیاووش در ایران تو اختر سرخی که به انگیزه تکثیر ترکید بر آیینه خورشید ضمیران ای جوهر سرداری سرهای بریده وی اصل نمیرندگی نسل نمیران خرگاه تو میسوخت در اندیشه تاریخ هر بار که آتشزده شد بیشه شیران آن شب چه شبی بود که دیدند کواکب نظم تو پراکنده و اردوی تو ویران؟ و آن روز که با بیرقی منزوی ,حسین ,عاشورایی ,حسین منزوی ,عاشورایی حسین منبع
درباره این سایت